مقدمه کتاب
ماوراالطبیه و قدرتهای فرا طبیعی و فراانسانی از ابتدایی که حافظهی تاریخ به
یاد دارد، همیشه به دلایل مختلف مورد توجه انسانها بوده است و در راه این نوع
مسائل، انسانهای بیشماری عمر خود را هزینه کردهاند. این دسته از مسائل
همیشه برای انسانهای عادی در پردهای از ابهام و رمزآلودگی بوده و همیشه عده-
ی کثیری از مردم را به هیجان آورده است.
از آن زمان که جادوگر قبیله، به وسیلهی ضربات طبل، اوراد شفا بخش و دست
تسکین دهندهاش باعث دمیدن روحی دوباره در کالبد بیمار میشد، تا به امروز که
شاهد ادعای بعضی اشخاص مبنی بر ارسال امواج درمان بخش انرژی از طریق ماهواره!
هستیم، این سوال همیشه وجود داشته که آیا واقعاً انسان میتواند نیرویی
ماوراءالطبیعی داشته باشد؟
– نیرویی بزرگتر از توانایی های شناخته شده آدمی؟
– نیرویی که وی را قادر کند تا تمامی قوانین و نیروهای شناخته شده فیزیکی را در
اختیار بگیرد؟ و با آن بتواند کارهای خارقالعاده انجام دهد.
– یا بیماریهای لاعلاج را درمان کند؟
یا هر آنچه که میشنویم، در کتابها میخوانیم و در فیلمها میبینیم، افسانهای
بیش نیستند؟ و اگر چنین چیزی ممکن است، جنس این نیروی خارقالعاده چیست؟
آیا همهی انسانها میتوانند به آن دست یابند؟ یا اینکه فقط افرادی خاص هستند که
توانایی دستیابی به این نیرو را دارند؟
موضوعات مربوط به توانایی های انسان همیشه در هالهای از ابهام بوده، و شاید
تعداد آنهایی که چنین باوری دارند با تعداد کسانی که آن را رد میکنند برابری کنند.
ولی هیچکدام هم نتوانستهاند اعتقادشان را بر دیگری اثبات کنند. گاهی علم وجود این
نیرو را رد کرده، چون آن را با هیچکدام از ابزارهایی که داشته ردیابی نکرده، و گاهاً
افرادی بودند که سعی در اثبات آن کردهاند، ولی وقتی دقیقتر به چیزی که اثباتش
کردهاند مینگریم، میبینیم آن نیرویی نیست که بخواهیم آن را خارقالعاده بنامیم و
قدرت شفادهی داشته باشد! و در نهایت میتوان گفت که به روش علمی، هیچ اثباتی
برای وجود نیرویی ماورائی که سرچشمهاش خود انسان باشد و قادر به انجام کارهای
خارقالعاده باشد وجود ندارد. ولی دانشمندان و اندیشمندان بسیاری که علاقمند به
تحقیق در این زمینه بودهاند، هیچگاه وجود این نیرو را رد نکردهاند و تا جایی که
ابزارهایشان اجازه میداده به تحقیق و تفحس در این زمینه پرداختهاند. گروهی هم
هستند که این نیروی شفابخش را در زمرهی امواج الکترو مغناطیسی قرار میدهند،
ولی باز هم نمیدانند که یک شخص درمانگر چگونه میتواند آن را به طور ارادی در
مواقعی که لازم است ایجاد کند.
با توجه به سیر تکاملی علم میبینیم که، تاریخ همواره شاهد رویارویی و جدال
اندیشههای نو و کهنه، که یکی پس از دیگری نگرش و دیدگاه قدیمیتری را به کناری
زده، و خود بر جای آن نشسته، بوده است. دیدگاه علمی، دیدگاهی مبتنی بر تجربه و
آزمون و خطا است. علم با فرضیات سر و کار دارد و تا زمانی که شواهد تجربی، خلاف
آن فرضیات چیزی برای عرضه نداشته باشند، معتبر انگاشته میشوند.
انرژی درمانی از معقولههایی است که میتوان در آن تلاقی دیدگاه علمی، ضدعلمی
و شبهعلمی را به عیان مشاهده کرد، ولی با اینکه اثبات علم پسندی نشده، رد هم
نشده. بسیاری با چشمان خود اثر آن را دیدهاند، ولی هیچگاه مشخصاً ردیابی نشده…
حال به نظر شما آیا باید به چشمان خود اعتماد کنیم یا نکنیم؟
در این کتاب سعی شده در حد وسع و توان علمی و زمان در اختیار، دست به
شفافسازی این امور بزنیم تا با رفع جهل نسبت به امور فراطبیعی، بتوانید
حقیقت را از خرافه و یا فریب تمیز دهیم. و به پاسخ برخی از سوالات همیشگی تان
برسید.