مقدمه نويسنده
– اسلام ……
– دین اسلام…….
– نامی آشنا برای تمامی انسانها……
– نامی تلخ و شیرین……..
– نامی شاد، ترسناک، زشت و زیبا، دانایی و نادانی………
– نامی که همیشه با تسلیم همراه بوده……….!
– اما تسلیم کی و چگونه……….؟
– می گویند تسلیم خدا…..! به واسطه اولیای خدا……….!
– اما آیا مخلوقات همین که مخلوق اند تسلیم خدا نیستند
– آیا مخلوقات قادراند بر خلاف مشیت خدا رفتار کنند؟
– تسلیم زمانی معنا دارد که تسلیم شونده قادر به مخالفت
باشد.
– آیا گناهان یا انجام ندادن اعمال دینی مقابله و مخالف با
خداوند است؟
– و آیا خدا نیاز به تسلیم شدن یا تسلیم کردن دارد؟
ظاهرا آنچه که ادیان از ما می خواهند انجام دادن و
ندادن اعمالی است که ما در آن اختیار داریم؛ یعنی می
توانیم اختیار خود را بر دستورات دینی ترجیح بدهیم. به
اعتقاد مسلمانها و حتی اغلب ادیان توحیدی تمامی
دستورات دینی منشائی الهی دارند و تمرد از انجام بعضی از
این دستورات باعث خشم خداوند و متعاقبا تنبیه بسیار
وحشتناک ما می شود. اما آنچه که از آیات قرآن برداشت می
شود این است که هیچ مخلوقی قادر نیست در برابر مشیت
حضرت حق قرار بگیرد، و نافرمانی در برابر مشیت الهی بی
معناترین کلمه برای مخلوق است.
– سوره بقره آیه 117 – بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا
فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ- ایجاد کننده آسمانها و زمین،
آنگاه که اراده چیزی را کند پس بگوید موجود باش پس
موجود می شود.
– لاحول و لا قوه الابالله- هیچ جنبش و نیرویی نیست الا به
اراده او.
اما این به معنای جبرگرائی نیست چون اراده و اختیار
انسانها جزو مشیت خداست و مخلوقات در محدوده تعیین
شده قادراند اختیاری عمل کنند. مثل رباتی که از نظر سخت
افزار و نرم افزار هر چقدر هم که نامحدود باشد باز در
محدوده تصمیم گیری ما عمل خواهد کرد یعنی ما برایش
مشخص کردیم که اختیاراتش در چه محدوده ای و به چه
میزانی باشد.
گناه و معصیت نافرمانی خدا نیست بلکه درست استفاده
نکردن از اختیار در محدوده تعریف شده است. و عذاب دنیا و
آخرت تنبیه خدا نیستند بلکه تقابل بین قوانین خلقت
هستند که اصطلاحا نتیجه عمل نامیده می شوند. وقتی
انسان اختیار خود را کنترل نکند باعث رسیدن آسیب به
خودش می شود و باز آن آسیب خارج از مشیت الهی نیست
مثل جاذبه و جرم که هر دو جزو قوانین مشیتی خداوند
هستند اما پرت کردن خود از پشت بام و شکستن پا استفاده
نادرست از اختیاری است که خداوند به انسان داده. در واقع
کسی ما را تنبیه و تشویق نمی کند، تنبیه و تشویق هر عمل
همان لحظه در خود عمل نهفته است فقط گاها دیر آشکار
می شود. این تقابل بین قوانین خلقت است که موقع افتادن
سبب شکستن پای ما می شود و ما زجری را که از این ناقص
شدن می کشیم نوعی تنبیه قلمداد می کنیم. اما نقش
خداوند بر طبق فرمایش قرآن رحمت و درمانگریست حتی
وقتی ما خود خود را ناقص می کنیم.
استفاده قرآن از کلمات و اسمهایی نظیر مجرم، کافر و
ظالم برای توصیف گناهکاران گویای این مطلب است.
– مجرم، به معنای جرم گرفته، یعنی انسانهایی که در
مسیرهای نادرست حرکت می کنند مثل اشیای جرم
گرفته ناکارآمدتر می شوند.
– کافر، به معنای پوشاننده، یعنی انسانهایی که حقایق را از
خود و دیگران می پوشانند.
– ظالم، به معنای ناپیدا کننده، تیره و تار کننده، تاریک
کننده، یعنی کسی که تاریکی را بر وجودش حاکم کرده
– پس اسلام یعنی چه؟
– آیا اسلام به معنای تسلیم است؟